صفحات

۱۳۹۱ مرداد ۷, شنبه

گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران-2


گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران-2
در دوران پس از رضاشاه، مخالفت با «دیکتاتوری» از شعارهای رایج بود ولی معنی این واژه برحسب آن که چه کسی آن را و در چه رابطه ای به کار می برد بسیار متفاوت بود. از نظر دربار دیکتاتوری چیزی جز قوۀ مجریه ای قوی و مستقل از دربار نبود در حالی که مراد مجلس از دیکتاتوری دولتی را در بر می گرفت که از فرمان پذیری بی چون و چرا در برابر مجلس سرباز می زد. دربار و متحدان اش در داخل و خارج از مجلس برای متزلزل کردن یک دولت قوی، همراه با دیگر اقدامات، جنجال و هیاهوی ضددیکتاتوری و حملات مطبوعات را برانگیخته بدین طریق موضوعات غیرواقعی و تهدیدهای خیالی را جایگزین مسایل حقیقی می کردند.
فخرالدین عظیمی، بحران دموکراسی در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری، تهران، نشر آسیم، 1384، ص34.

۱۳۹۱ مرداد ۵, پنجشنبه

تأملات گاه و بیگاه؛ تأملی کوتاه در باب توهمات روشنفکری در ایران...


تأملات گاه و بیگاه
تأملی کوتاه در باب توهمات روشنفکری در ایران...
تقابل مبان آرمان و واقعیت، در جایی افراد را به سمتی می برد که گویی هیچ تعلقی به آستان آن نداشته اند. بسیاری آرمانی که با خیال پردازی و گاه توهم به آن رسیده اند، را به جای واقعیت می گذارند و از آن با نام های پر طمطراقی یاد می کنند، گویی بشریت برای این به وجود آمده که آن آرمان پوچ و متوهم را دنبال کند. از این رو باید در مرز میان آرمان، توهم، خیال و واقعیت تجدید نظری اساسی شود به خصوص این که این مسئله به جهانی پیچیده و در هم تنیده ای چون سیاست نیز وارد شودآ آن گاه موضوع بسیار غامض تر خواهد شد. نشاندن امور موهوم به جای واقعیت موضوعی پنهان در رفتارهای سیاسی ایرانیان در یکی دو سدۀ اخیر نبوده است. نمود این موضوع را می توان در «صرفاً» اعتراضی بودن بسیاری از «روشنفکران» ایرانی به خصوص از دهۀ 1320 به این طرف دانست، که فقط «بد» گفتن از قدرت سیاسی را «فکر روشن» می دانستند و فاقد هرگونه طرح مشخص و منسجم و فکر درستی دربارۀ تحولات جامعه بودند.
روشنفکر چپ غالباً متوهم ایرانی، از دهه هایی پیشتر، با ایجاد فکری آرمان خواهانه، آرمان های جوامع دیگر، به خصوص شوروی، و در نمونه های متأخر کوبا و چین را به جای واقعیات جامعه قرار دادند و هنوز که هنوز است، دامان فکر و اندیشه و عمل سیاسی را در ایران رها نکرده، این توهمات بی پایه و اساس. اینان در خیال مبارزه با امپریالیسم، خود را در دامان تفکراتی انداختند که سنخیتی با جامعۀ ایران نداشت، در حالی که به هیچ رو طبقات اجتماعی ایران شباهتی به غرب نداشت، اینان بی وقفه از مبارزات طبقاتی و توهم این همانی تاریخ ایران و غرب داشتند.
باری، نمونۀ روشنفکر چپ ایرانی، حکایت آن جایی است که توهم منسجم، جای اندیشه و فکر را گرفت و ادبیات سخیف چپ زدۀ دهه های پس از شهریور بیست، چنان در جای جای سیاست ایرانی رخنه کرده که رهایی از آن شاید کاری بس دشوار باشد....

۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبه

پاره های اندیشه-9


پاره های اندیشه-9
ای مردم آتن من شما را حرمت می‏گذارم، ولی اطاعت خدا را بر اطاعت شما ترجیح‏ می‏دهم. و تا هنگامی که جان و توان دارم از فلسفه و تعلیم آن و بند دادن به هر کس که با من رو به رو شود، دست نخواهم کشید.
اعترافات سقراط به نقل از
برتراند راسل،تاریخ‏ فلسفۀ غرب،ترجمۀ نجف دریابندری، تهران، کتاب‏ پرواز، 1373، ص144.

۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

دربارۀ تحولات اجتماعی؛ یادداشت چهاردهم؛ تحولات از بالا یا پایین


دربارۀ تحولات اجتماعی
یادداشت چهاردهم؛ تحولات از بالا یا پایین
معمولاً در مباحثی که پیرامون اصلاحات، توسعه، نوسازی، دگرگونی و کلاً تحولات اجتماعی-سیاسیِ هر جامعه می شود، توجه به مبدأ و مجری و زمینه ای که در آن این تحولات رخ می دهد مورد توجه زیاد قرار می گیرد. این که تحولات اجتماعی از «بالا» توسط «قدرت سیاسی» و «حکومت» انجام گیرد یا به اصطلاح از «پایین»، توسط «جامعه» یا «مردم». موضوعی مورد مناقشه بوده. عده ای از لزوم «اقتدار» دولت در پیشبرد تحولات صحبت کرده و برخی از لزوم «زمینه»های اجتماعی و گسترش تحولات در ساختارهای اجتماعی گفته اند. صرف نظر از درستی یا نادرستی هر کدام از این دو، تحولات اجتماعی نمی تواند برکنار از «اقتدار» دولت و «زمینۀ» اجتماعی باشد. اصلاحات از بالا به تنهایی اگرچه از توان و قدرت بیشتری برخوردار است ولی عموماً با امیال و خواسته های سیاست مداران و حاکمان در می آمیزد و این امیال و خواسته ها بسته به تعامل میان جامعۀ مدنی و دولت دارد و نیز نسبتی که میان آن دو وجود دارد. همین مسئله در مورد اصلاحات و تحولات از پایین نیز مد نظر است. توان مندی اجتماعی و وجود اجماع بر سرِ یک روند و موضوع در سطح جامعه، مهم ترین مبنای تحولات اجتماعی از پایین است، از این رو ایجاد تحول از پایین مستلزم شناخت و درک تفاوت هایی است که در لایه های مختلف جامعه وجود دارد و تعارض میان منافع مختلف و در این جا، دولت هایی که تعامل و نسبت مناسب و مثبتی با جامعه دارند، می توانند با ایجاد اجماع اجتماعی و ظهور به عنوان میزان عمل اجتماعی و ملی راهی میان اصلاحات از بالا و پایین را ایجاد کند.
در یاددداشت بعدی در این باره بیشتر صحبت خواهد شد.

۱۳۹۱ تیر ۲۷, سه‌شنبه

تحولات اجتماعی؛ یادداشت سیزدهم؛ چه تحولی اجتماعی است...


تحولات اجتماعی
یادداشت سیزدهم؛ چه تحولی اجتماعی است...
پاسخ به این پرسش که چه تحولی اجتماعی است در عین سادگی دارای پیچیدگی هایی است. پاسخ ابتدایی و در دسترس همگان عبارت از این است که هرگونه تحولی که سطح گسترۀ آن را «جامعه» تشکیل دهد، تحول اجتماعی است. این پاسخ البته درست است ولی از دیدگاهی وسیع تر اگر به این قضیه و گزاره توجه شود، می توان به این نکته رسید که «جامعه» تا کجا می تواند «شامل» یک «تحول» شود. آیا اساساً «هر» تحولی، در معنای وسیع آن، اجتماعی است، یا که هر تحولی که «در» جامعه رخ دهد را می توان پدیده و تحولی اجتماعی نامید؟ مرز میان این دو کجاست؟
کوتاه باید گفت کمتر تحولی است که مفهوم اولی ای چون «تحول»ی همه جانبه را در برگیرد و بیشترِ پسوندِ «اجتماعی» به پدیده ها «در» جامعه رخ می دهند، چرا که ساحت های مختلف جامعه کمتر در یک زمان می توانند دچار تحول شوند و شاید چنین اتفاقی یا به ندرت بیافتد یا در حکم عَدَم باشد.

۱۳۹۱ تیر ۱۳, سه‌شنبه

دربارۀ تحولات اجتماعی؛ یادداشت دوازدهم؛ مرزهای تحول اجتماعی


دربارۀ تحولات اجتماعی
یادداشت دوازدهم؛ مرزهای تحول اجتماعی
مرزهای یک تحول اجتماعی به چند عامل بستگی دارد: گسترۀ تعریف شدۀ ابتدایی، میزان توافق بر سر این گستره، عملکرد نیروهای تحول خواه که به دنبال "تغییر" یا "اصلاح"اند و میزان توفیقی است که در عمل رخ می دهد، چرا که هر حرکت اصلاحی یا تحول خواهانه در بُعد عملی دارای چنان محذوریت ها و موانعی است که گاه از حرکت باز می ایستد و گاه رویکردی متفاوت را "باید" در پیش گیرد، از این رو در هر گفتگویی پیش از رسیدن به عمل اجتماعی، باید گسترۀ فکری و نظری و نیز موانع و روزنه های یک تحول اجتماعی را در نظر داشت، هر چند برخی از این ها صرفاً در عمل مشخص خواهد شد.
همچنین مرزهای یک حرکت تحول خواهانه را باید در جوهرۀ تعریفی که از "تحول" داده می شود نیز دید، جایی که میان مرزهای مفهومی شاید به اندازۀ باریکۀ مویی فاصله است، و در این جا، تمهیدات نظری و آب دیده شدن مفاهیم حرف اول و نقش اصلی را ایفا می کنند.