صفحات

۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

در بارۀ تحولات اجتماعی یادداشت؛ سوم؛ تداوم؛ مفهومی در مقابل گسست


در بارۀ تحولات اجتماعی
یادداشت سوم؛ تداوم؛ مفهومی در مقابل گسست
هر چند "گسست" از وضعیت پیشین و وارد شدن به دوران جدید، اصل بنیادین هر تحول اجتماعی است ولی نکته ای که در این زمینه باید مورد نظر قرار گیرد مفهوم مخالف آن یعنی "تداوم" است.
تداوم، در این جا، راه یابی عناصری از دنیای قدیم به دنیای جدید با همان کارکرد یا با اندک تغییری است. توجه به نوع "گسست" و "تداوم" در شناخت یک تحول اجتماعی دارای اهمیت زیادی است، چرا که در تعیین آن چه از دوران پیشین به زمانۀ پس از آن وارد شده، و آن چه که تغییر نموده، می تواند در شکل گیری تحولات بعدی یک جامعه کمک نماید. همیشه، عناصری از یک جامعه خود را نسبت به تغییرات محکم تر و ریشه دارتر می دانند یا تصور می شوند، از این رو در هنگامۀ تحول و گذار جامعه به دوران جدید، توجه به این که آیا این عناصر، که بیش از همه در "سنت" تعریف می شوند، چگونه در مقابل تندباد تغییرات و تحولات تاب و توان می آورند و "تداوم" آن ها در جامعۀ متحول شده، چه نسبتی با تغییرات دارد.
توجه به دو مفهوم "گسست" و "تداوم" برای شناخت تحولات جامعۀ ایرانی در یکی دو سدۀ اخیر بسیار حائز اهمیت است، چرا که جامعۀ ایران را در دو سدۀ اخیر بیش از همه می توان جامعه ای در حال "گذار" تعریف کرد. "گذار"ی که مبنای آن را باید در جایی دید که «شناخت» از جهان نو، وجدان ایرانی را نسبت به تغییراتی که رخ داده آگاه نموده و و "گسست"ی از دنیای قدیم را برای اش آغازید. حال آن که بسیاری از عناصر جامعۀ ایران یا به "تداوم" خود در عرصه های مختلف ادامه داده یا مانعی در برابر این "گسست" شدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر