صفحات

۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

کوتاه در باب «حق» و «مسئولیت» اجتماعی


در باب «حق» و «مسئولیت» اجتماعی
1. هر فردی به عنوان عضوی از جامعه در قبال اطراف خود دارای حقوق، وظایف و مسئولیت هایی است. دنبال کردن این حقوق، وظایف و مسئولیت ها مهم ترین وجوه زندگی اجتماعی و فردی بشر است و بدون آن ها رفتن به سوی جامعه ای سعادت مند و سالم چیزی بعید و از احتمالاً ناممکنات است. از این رو برای هر فرد در جامعه این که چه چیزی او را بین افراد نگه داشته و چه رشته هایی او را به جامعه پیوند می دهد و دانستن آن بسیار اهمیت دارد.
2. کراراً دربارۀ «حقوق بشر» نوشته اند و گفته اند و البته درست؛ اما آن چه که در این میان مغفول مانده است «مسئولیت» بشر است. طرح پرسشی ساده در این میان لازم است که مسئولیت یک انسان در قبال حقوقی که دارد چیست؟ و در تکمیل این پرسش باید این پرسش را مطرح کرد که آیا فربه کردن «حقوق» بشر به معنای کاستن از بار «مسئولیت» آن نیست؟ البته این پاسخ درست می تواند مطرح شود که پی گیری این موضوع خود به مثابه مسئولیتی بشری است و شاید از همه مسئولیت ها مهم تر. ولی در عمل بیش از هر چیز در این حقوق به بخشی سیاسی و عمدتاً مناقشه بر انگیز این حقوق اشاره می شود که بیش از همه به کار «مبارزه» و «مجادله» سیاسی بر آید و در این میان آن چه مغفول مانده این است که بشر حقوق مدار در کجای جهان ایستاده و وظیفه اش و مهم تر از آن مسئولیت اش در قبال این حقوق چیست؟
3. ممکن است این موضوع مورد اعتراض قرار گیرد که مسئولیت و طرح کردن آن راهی برای بستن موضوع حقوق بشر و آغاز راهی برای رفتن به سوی جامعه ای است که در آن فقط افراد در برابر قدرت حاکم اند و «مسئول». این ایراد در جایی می تواند مورد توجه قرار گیرد که صرفاً به مقولات این چنینی از دریچۀ سیاسی نگاه شود و ابعاد دیگر «حقوق و مسئولیت» نادیده گرفته شود و نگاه سیاست زده به حقوق بشر بیش از همه به نگاه این چنینی به مقولۀ مسئولیت خرده خواهد گرفت.
4. نگاه سیاسی در جامعۀ امروزین ایرانی که یادگاری از اولین برخوردهای ایرانیان و تعاملات شان با تجدد است، بیش از همه آمیخته با توهم و وارونه دیدن قضایاست. در ایران کنونی هر چیز سیاسی دیده می شود و افراد بدون این که چیزی از سیاست بدانند و بهره ای از آن برده باشند خود را مجاز به تعبیر سیاسی از همه چیزِ عالم و آدم می دانند. بدون این که مسئولیتی در قبال حرف ها و اظهار «نظر»هایشان داشته باشند و البته آن را «حق» خود نیز می دانند.
5. «حق»ی که بدون مسئولیت در نظر گرفته شود خود می تواند مهم ترین آفت برای آن حق باشد، زیرا که حدودی را معین نمی کند که افراد در جامعه چگونه با هم تعامل کنند و انسان محق بی مسئولیت بیش از هر چیز خودشیفته و متوهم خواهد شد. چیزی که این روزها البته در جامعۀ ایرانی به وفور دیده می شود که همه حق دارند یا داعیه اش را ولی کمتر کسی حتی داعیۀ مسئول بودن را دارد. 

۱ نظر: