پاره هایی از تاریخ معاصر ایران 3
مجاری مشروطه برخلاف عقاید شیعه است نامه
محمدعلی شاه به مراجع ثلاث نجف
توضیح
کوتاه
نامه
نگاری علما یکی از منافذی بود که در دوران مشروطه باب گفت و گو با شاه مستبد قاجار
را باز گذاشته بود و علما در دفعات مختلف با چنین نامه هایی سعی در همراه کردن
محمدعلی شاه با مشروطه داشتند. البته او چند بار با امضای قرآن سوگند خورده بود که
به مشروطه وفادار باشد ولی عاقبت آن را همگان می دانند....
باری...نامه
نگاری ذیل از مهم ترین نامه هایی است که میان علمای ثلاث مشروطه خواه مقیم نجف و
محمدعلی شاه رد و بدل شد و از مهم ترین آن ها و این روزها که معمولاً یادی از
مشروطه می شود در سایت گران سنگ و پر مایۀ "تاریخ ایرانی" منتنشر شد و
در این جا برای اطلاع و مطالعه دوستان بازنشر خواهد شد...
نامه
مراجع ثلاث نجف به محمدعلی شاه قاجار
به توسط
مشیرالسلطنه رئیسالوزراء حضور اقدس ملوکانه منّ الله علی الرعیّة برأفته، تفاوت فیمابین
اجتماع اسباب سعادت و نیکبختی و موجبات بدبختی و سوء حظّ همین است که دولت علیّۀ عثمانیه
با آن درجه نفوذ و اقتدار و عدم قدرت احدی کائناً من کان تخلّف از اوامر شاهانه را،
چون دانستند که امروز حفظ بیضۀ اسلام و قوّت و شوکت دین و دولت متوقف بر مشروطیت است
اعلان رسمی به مشروطیت فرموده اسلام و مسلمین را سربلند و نتایج آن عمّاقریب انشاءالله
تعالی مشهود خواهد بود، لکن این سوء حظّ ایرانیان بخت برگشته چنین نتیجه داد که با
اینکه شاهنشاه مبرور ماضی رضوان الله علیه این اساس سعادت را استوار فرموده بودند،
همین که نوبت تاجداری به ذات اقدس رسیده احاطۀ خائنین خودخواه و دشمنان دین و دولت
به اریکۀ سلطنت یوماً فیوماً جز القای فساد و اغتشاش بلاد و تخریب مفسدین و اتلاف نفوس
و اعراض و اموال مسلمین و تکرر نقض عهود نگردیده و آنچه داعیان را به اقتضای وظیفه
و تکلیفی که در حفظ دین و دولت و ملّت در عهده داریم دولتخواهانه استحکام رشتۀ اتحاد
و عدم قطع روابط را استدعا نمودیم، قولاً کمال مساعدت را اظهار و عملاً بر خلاف حقیقت
رفتار، و بالاخره به باز شدن لسان جسارت به مقام سلطنت مؤدّی و نتیجۀ سوء تدابیر خائنین
دفع فاسد به افسد شد.
تفرقه
کلمۀ دولت و ملّت در تهدیر دماء و تخریب بیوت و غارت اموال مسلمین و تبعید اعاظم علما
بعد از آن همه اهانتها به دست دشمن روسی و استخفاف کلام مجید الهی عزّ اسمه، و سایر
شعائر اسلامیه که دول کفر هم محترم میشمارند الی غیر ذالک هیچ فروگذاری نگردید.
معلوم
است این دسته اعادی دین و دولت که خود را چنین دولتخواه قلم دادهاند تا مرز و بوم
ایران را بکلی ویران و دولت و ملّت را بالمرّه معدوم و مملکت را تسلیم اجانب نکنند،
مرادشان حاصل نخواهد شد. لکن سزاوار است ذات اقدس به خود آمده ملاحظه فرمایند با مملکت
و دولت خود چه کرده و میکنند. مقام سلطنت اسلامیه را وسیلۀ هدم اساس دین مبین و اعدام
مملکت و ملّت فرمودهاند. آذربایجان که از دست رفت، حال بقیّه هم معلوم، چنانچه بعد
از این بنا به نگاهداری باقیماندگان دارند، انشاءالله تعالی تدارک این شنایع و جلب
قلوب و طرد مفسدین خاصّۀ ممزّقین کتابالله و هادمین بیتالله و عقد مجلس محترم ملی
مبادرت فرموده، زیاده بر این به باد دادن دین و دولت همّت نگمارید و این خدّام شرع
انور را به آنچه مهما امکن از اعلان آن به قاطبۀ مسلمین ایران و غیر هم تحذّر داریم،
ناچار نفرمایند، انشاءالله تعالی.
الاحقر
نجل الحاج میرزا خلیل، محمّدحسین؛ الاحقر محمّدکاظم الخراسانی؛ الاحقر عبدالله المازندرانی؛
دوّم رجب ۱۳۲۶
********************************************************
پاسخ
محمدعلی شاه قاجار
جنابان
حجج ثلاثۀ اسلام سلّمهم الله تعالی
تلگراف
آن جنابان به توسط وزیر اعظم از ملاحظۀ ما گذشت و زائدالوصف موجب حیرت و تعجب از اندازۀ
اطلاعات آن جنابان شد که هنوز استحضار ایشان با مفاسد خیالات دشمنان دین و دولت تصادف
نکرده است، با آنکه طبقات اهل ایران از علماء ربانیّین که حقیقة پاسبانان اسلام و مسلمین
میباشند، با سلسلۀ تجّار و اصناف و سکنۀ قرا و ایلات صحراگرد و بیاباننورد عموماً
از این وضع مستحدث مشمئز و از لفظ مشروطه متنفر شدند و به رأیالعین دیدند که مجاری
این عنوان نوظهور برخلاف مذهب جعفری و عقاید و قواعد شیعۀ اثنیعشری است و سیرۀ ما
را در مساعداتی که میکردیم مورد اعتراض قرار داده آن قدر عرایض تظّلم و شکوی به توسط
تلگراف و پست از اطراف ممالک محروسه به دربار وصول بخشید که فیالحقیقه دیدیم ایران
ضجّۀ واحده شده است. حضرت مالکالملوک جلّ شاْنه و عظم سلطانه چون [به] مشیّت خاصۀ
خود ما را بر اریکۀ سلطنت موروث پدران تاجدار انارالله برهانهم اختصاص بخشیده و سعادت
سی کرور شیعیان امیرالمؤمنین (ع) را از ما خواسته است، اگر ما در اجرای آنچه خیر و
مصلحت دین و دنیای آن ودایع الهیه است، غفلت نمائیم، البته به خدای خود خیانت کرده
خواهیم بود.
شهدالله
تعالی که ما بالحسّ و العیان دیدیم که اگر بیش از این با بدعت مزدکی مذهبان ایران همراهی
کنیم و از اجابت روحانیّین مملکت و اغاثۀ طبقات رعیّت تغافل نمائیم، عصر ما تاریخ انقراض
دین و دولت هر دو خواهد بود. قسم به خاک پای مبارک شاهنشاه زمین و زمان امام عصر عجّل
الله فرجه که ما خودمان را به واسطۀ این اقدام ملوکانه در حضور صاحب شرع مستوجب اجر
مجاهدین و مجدّد دین میدانیم. از جمله شواهد صادقانۀ این مقال رشتۀ اسناد و خطوط است
که از رؤساء این فرقۀ فاسدۀ مفسده به دست آمده و در دستگاه جهان پناه ضبط است.
بحمدالله
امروز مملکت در کمال انتظام و اهالی در نهایت راحت است. وجوه علماء و حجج اسلام و
عموم اعیان و معاریف همه روزه با برق و برید عرض دعاگوئی و تشکّرات مینمایند و از
برای این حیات ثانوی و عمر مستأنف بشارت میدهند، ما هم به ترویج شرع و تعظیم شعائر
و اجراء قوانین اسلام و ایجاد وسائد عدل عامّ به تمام قوای خود مشغول شدهایم. سابقا
به همین نیّات مقدّسه بودهایم و اگر یک نفر به موجب خط شریف مرحوم آیةالله شیرازی
اعلیالله مقامه، که مضبوط است در موقع خود را از سلسله خارج کرده و به واسطۀ تخطّی
از حدود خود و افساد در مملکت عرضۀ مهابت شده باشد، با مقاصد ملوکانه منافی نخواهد
بود و البته هر کس هم از وظیفۀ خاصّۀ خود خارج شود و از حدودی که دارد تخطّی نماید،
به نتایج ناگوار دچار خواهد شد، کائناً من کان.
از مواهب
الهیّه آنکه رجال دربار قدر اقتدار ما همه کافی و دیندار و اسلامپرست هستند، خصوصاً
جناب وزیر اعظم که علاوه بر ملکات لازمۀ این مقام منیع عالم دیانت و قدس و تقوای او
بر آن جنابان مکشوف است و ما به فضلالله تعالی از نیّات مقدسۀ خودمان جدّاً امیدواریم
که در عهد همایون ما احترام علماء ایران و عدّۀ نفوس مجتهدین و نشر علوم آل محمّد سلام
الله علیهم اجمعین از عهد سلاطین صفویه بگذرد و استقلال دربار دولت ایران هم به توجّهات
خاصّۀ ولیعصر حجّة بن الحسن عجّل الله فرجه با دول معظمۀ عالم برابری کند.
السطان محمّدعلی شاه قاجار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر